بارها و بارها پیش رفتیم و پیش رفتیم و بعد با یک باد شدید یا یک خشکی بی موقع جوانه ی زندگی مشترکمان خشک شد. بعد دوباره شروع کردیم. اصلا فکر می کنیم اصل کار همان لحظه عبور از دل خاک به سطح زمین است. حالا می دانیم خاک زندگیمان حاصلخیز است حتی اگر به تعداد انگشتان دست در هرسال جوانه بدهد.اما مهم این است که بالاخره جوانه می دهد که  امید دارم روزی درختی بارور شود.


نوشتن همین چندسطر با تعابیری که به کار بردم عصاره ی زندگی ده ساله ی ماست.به ظاهر ساده است اما خیلی سخت بود. خیلی خیلی سخت بود و هست. هنوز هم هفته ای نیست که بلرزم یا برعکس گرم شوم. هنوز هم با شنیدن آهنگ "بذار خیال کنم هنوز" . پرت می شوم به روزهای آبی سالهای دوووور! به روزهایی که فکر می کردم اصل جنس را در آسمان یافته ام.


بگذریم ، حالا می دانم زندگی همین است.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تعمیر پکیج Denise سینوهه ایران سایت فیزیک کارتون های زیبا ıllıllı همه چی دونیıllıllı ❤آرامـــش❤ دروس عمومی کنکور Nicole کارت شبکه,فروش کارت شبکه,کارت شبکه وایرلس